نیما شاهرخ شاهی سرگیجه: این است کاری که حرفه ای ها انجام می دهند

نیما شاهرخ شاهی سرگیجه: این است کاری که حرفه ای ها انجام می دهند

نیما شاهرخ شاهی سرگیجه: این است کاری که حرفه ای ها انجام می دهند

Blog Article

اَلتّاریخُ فی اخبارِ وُلاةِ خراسان ابوعلی سَلّامی (وفات ۳۵۰ ه.ق) یکی از تاریخهای بنامی است که در روزگار سامانی به عربی در خاور ایران نوشته شده، اما شوربختانه از میان رفته است. ↑ چرایی اختلاف تاریخهای یادشده با گاهشماریهای امروزی، تغییر گاهشماریهای گوناگون رسمی در دنیاست. همیبود همواره با من درشت برآشفت و یکباره بنمود پشت! خب، در این صورت من فکر میکنم که به این نوع طرز فکر متعلّقم. که نوبت مرا بود، بی کامِ من چرا رفتی و بردی آرام من؟ وُرا سال سی بُد، مرا شستوهفت نپرسید ازین پیر و تنها برفت! مرا گفت شمعت چه بایدهمی؟ دادبه میگوید شاید بتوان گفت شعر خواجو در غزلسرایی ایران از روزگار سعدی تا عهد حافظ، رشدیافتهترین غزل و شبیهترین به شعر حافظ است. دادبه میگوید مکتب ادبی شیراز را سعدی بنیان گذاشت و رهبری کرد و پس از یک سده، حافظ از آن زاییده شد. آهنگسازی قطعههای شراره بر عهده خود او و «یاشار صباحی» و «علی ثابت» بود و ارژنگ حقانی آن را تنظیم کرد. به گفته صدرالدین الهی، اصطلاح «جهانپهلوان» در اشاره به غلامرضا تختی ابتدا توسط سیاوش کسرائی در قصیدهای از او به نام جهانپهلوان بکار برده شد و این لقب روی تختی ماند.


نیما شاهرخ شاهی و همسرش

بهگفتهٔ اصغر دادبه، رند و رندی کلیدیترین و بنیادیترین اصطلاح در شعر و جهانبینی حافظ است؛ ازاینرو، شناخت رندیْ شناخت جهانبینی، اندیشه و هنر حافظ را نتیجه میدهد، بهگونهایکه رندشناسی برابر با حافظشناسی است. ↑ «گفتوگو با «صفر عبدالله»؛ مدیر بخش ایرانشناسی در دانشگاه ابولَیخان قزاقستان». ↑ دستغیب، «نقد دیباچهٔ نوین شاهنامه»، چیستا. ↑ هرچند راوندی و برخی دیگر از تاریخدانان جنبش فرهنگی-ادبی سامانیان را شُعوبیه نامیدهاند، اما در بیشتر منابع، شعوبیه جنبشی بوده که در سدهٔ دوم و سوم ه.ق از اواخر امویان تا چندی پیش از پایان روزگار عباسیان رواج داشته و آثارش در بیانِ برتریِ عجم بر عرب بوده است. من این زآن بگفتم که تا شهریار بداند سَخُنگفتن نابکار! در کنگرهٔ هزارهٔ فردوسی که نخستین گردهمایی بزرگ علمی در ایران بود، ۴۰ تن از ایرانشناسان برجسته از ۱۷ کشور و ۴۰ تن از دانشمندان و ادیبان ایرانی شرکت داشتند. بهمدت ۵ روز از ۱۲ تا ۱۶ مهر ۱۳۱۳ سخنرانیهایی در تالار دارالفنون در تهران ایراد شد و برخی از آنها در کتاب هزارهٔ فردوسی بهچاپ رسید. از دیگر کارها، ضرب مدالِ فردوسی بهمناسبت هزارهٔ فردوسی در سال ۱۳۱۳، چاپ تمبر در نخستین جشن توس در سال ۱۳۵۴ و طراحی قلمِ فردوسی همزمان با هزارهٔ پایان سرایش شاهنامه در سال ۱۳۸۹ است.


هرچند تدوین این اثر پیش از سرایش شاهنامه است، اما پس از آن در آغاز دستنویسهای کهن شاهنامه آورده شد. تاریخ طبرستان (۶۱۳ ه.ق) ابن اسفندیار (وفات پس از ۶۱۳ ه.ق) از نظر بیان رویدادهای باوندیان که همروزگار با سامانیان بودند، بسیار باارزش است. ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ (پایانیافته به رویدادهای سال ۶۲۸ ه.ق) از مجدالدوله دیلمی و شاهنامه خواندن او گفته است. ابن اثیر در الکامل این کتاب را بنیاد کار خود قرار داده، اما نادرستیهای آن را هم ویرایش کرده است. جَوامِعُ الْحِکایات (پیرامون ۶۳۰ ه.ق) محمد عوفی (پیرامون ۶۳۰ ه.ق) گذشته از جنبهٔ ادبی، اطلاعات خوبی دربارهٔ تاریخ سامانیان و غزنویان بهدست میدهد؛ و آگاهیهایی هم دربارهٔ آموزش دیوانسالاری دارد. بیهقی سرپرست دبیران غزنوی بود و در جایگاه عضوی برجسته در دیوانسالاری غزنوی، به اطلاعات ارزشمندی دسترسی داشت. او سالیان دراز در حزب تودهی ایران فعالیت داشت. ناتل خانلری وی را آخرین ادیب بزرگ ایران مینامد. وی در ریاضُالْعارِفین (۱۲۶۰ ه.ق) ستایش فردوسی را کرده است. تاریخ سیستان (پیرامون ۴۴۵ ه.ق) بهظاهر کهنترین یاد از فردوسی در میان کتابهای تاریخ است. اَخبارُ الدُّوَلُ الْمُنقَطِعَة ابن ظافِر اَزدی (وفات ۶۱۳ یا ۶۲۳ ه.ق) تاریخ جامعی از دودمانهای فراوان اطراف جهان اسلام بهدست میدهد و آگاهیهای منحصربهفردی دربارهٔ ایران از دودمانهای قفقازی تا سامانیان دارد.


تاریخ سیستان (پیرامون ۴۴۵ ه.ق) از نویسنده یا نویسندگانی ناشناس دانستههای بسیار مهمی از روابط سامانیان و صفّاریان بهدست میدهد. کتابهای تاریخ را نیز به دو گونه میتوان دستهبندی کرد: نخست کتابهایی دربارهٔ تاریخ سامانیان و غزنویان، و دوم کتابهایی که دربارهٔ خود فردوسی و شاهنامه دانستههایی را بیان میکند. آگاهیها دربارهٔ تحصیل و تدریس حافظ فقط از اشارههای خودش در شعرها و نیز مقدّمهای است که محمّد گلندام در نهایت اختصار نگاشتهاست. قصه را به صورت یک قصهای که هست تعریف میکنند و نه به عنوان بنایی جلوی خواننده. در مجمل التواریخ (۵۲۰ ه.ق) هفت بار از فردوسی و یک بار از شاهنامه سخن بهمیان آمده است. تهران: انتشارات سخن و انتشارات شهاب ثاقب. ج. ۱. تهران: فردوس. تهران: انتشارات بیدگل. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۷۸۰۶-۹۶-۸. ↑ ببینید: فردوسی، شاهنامه، ۸: ۱۶۷-۱۶۸. ↑ همایونفرخ، شاهنامه نیما شاهرخ شاهی کوروش کمپانی و فردوسی، ۲۷۲-۲۷۳. ↑ ریاحی، فردوسی: زندگی، اندیشه و شعر او، ۱۷۰-۱۷۳. ↑ ریاحی، فردوسی: زندگی، اندیشه و شعر او، ۶۴. ↑ ریاحی، فردوسی: زندگی، اندیشه و شعر او، ۷۲. کهنترین این پیشگفتارهاست که به فرمان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق و بهدست ابومنصور مَعمَری وزیر او، به سال ۳۴۶ ه.ق اینجا کلیک کنید گرد آمده است. متن کامل پیشگفتار در نسخهای نگاشتهشده در ۹۰۳ ه.ق در دسترس است که در موزهٔ طوپقایسرا در استانبول نگاهداری میشود.

This data was do ne ᠎by GSA Content ​Ge nerator DE​MO !

Report this page